این سؤال ساده، سالهاست که پاسخهای تلخ دارد. بر اساس آمارهای رسمی، بیش از ۶۰ درصد مالیات مستقیم کشور را حقوقبگیران میدهند؛ یعنی همانهایی که کمترین قدرت چانهزنی را دارند اما در طرف دیگر، میلیونها نفر با درآمدهای کلان یا اصلاً پرونده مالیاتی ندارند، یا چنان فنی و قانونی راه دور زدن را یاد گرفتهاند که اداره مالیات هم گاهی ترجیح میدهد چشم ببندد.
فرار مالیاتی با نسخه پزشکی
ماجرای پزشکان حالا دیگر فقط در میان مردم کوچه و بازار روایت نمیشود. خود وزیر اقتصاد هم سال گذشته از بیعدالتی مالیاتی پزشکان گفته بود. بهطور میانگین، درآمد برخی پزشکان متخصص در مناطق شمالی تهران، ماهانه به ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان میرسد اما در پرونده مالیاتیشان، رقمی دیده میشود که گویی یک کارمند ساده هستند.
طبق گزارشهای دیوان محاسبات، هزاران مطب در کشور هنوز به سامانه کارتخوان متصل نیستند. برخی پزشکان هم با راهاندازی حسابهای شخصی به نام اعضای خانواده یا استفاده از کیفپولهای شخص ثالث، عملاً اداره مالیات را دور زدهاند.
سلبریتیهایی که لایک میگیرند اما مالیات نمیدهند
در سالهایی که تلویزیون، برندهای لوازم خانگی و اپلیکیشنهای اینترنتی برای تبلیغات، رقمهای میلیاردی به چهرههای مشهور میدهند، خبری از مالیات واقعی این افراد نیست. در مواردی دیده شده که قراردادهای تبلیغاتی سلبریتیها به نام شرکتهای واسطه منعقد میشود و درآمدها در قالب هزینههای شرکت ثبت میشود تا از مالیات فرار کنند.
همین چهرهها که گاهی در کلیپهای فضای مجازی مردم را به راستگویی یا اخلاق دعوت میکنند، حاضر نیستند سهم قانونی خود را به دولت بپردازند؛ دولتی که همین امروز برای یارانه نان، درمان بیماران خاص یا حقوق معلمان، با کسری بودجه دستوپنجه نرم میکند.
شرکت صوری، حساب اجارهای؛ فرمول دلالان بیردپا
اما شاید بیسر و صداترین و در عین حال ثروتمندترین گروه، دلالهای بزرگ بازار ارز، خودرو، مسکن و واردات باشند. آنها با استفاده از حسابهای اجارهای، شرکتهای صوری و دفترهایی که فقط یک تابلو دارند، میلیاردها تومان جابهجا میکنند؛ بدون اینکه نامشان در فهرست مالیاتی بیاید.
بانک مرکزی بارها درباره حجم بالای گردش مالی مشکوک در برخی حسابها هشدار داده، اما برخورد سیستماتیک صورت نگرفته است. چرا؟ چون در بسیاری موارد این دلالها به ساختار قدرت نزدیکاند یا در شبکههای اقتصادی غیرشفاف تنیده شدهاند.
تا فرار مالیاتی قلدرها ادامه دارد، اصلاحات اقتصادی فقط شعار است!
شاید تا دیروز مردم از فرار مالیاتی چیزی نمیدانستند، اما امروز این موضوع به یک مطالبه عمومی تبدیل شده، عدالت مالیاتی یعنی هرکس به اندازه درآمدش سهم بدهد، نه اینکه کارگر نانوایی مالیات بدهد، اما جراح زیبایی نه! زمان آن رسیده که دولت و مجلس به جای سختگیری بر کارمند و کارگر، سراغ قلدرهای فرار مالیاتی بروند؛ با قانون، شفافسازی، اتصال همهجانبه به سامانههای هوشمند و البته ارادهای جدی برای مقابله با رانت. تا وقتی که سلبریتیها، پزشکان و دلالها مالیات واقعی ندهند، اصلاحات اقتصادی به حرف باقی میماند و اعتماد عمومی از دولت و حاکمیت بیشتر فاصله میگیرد.
نظر شما